بگذار بمیرم
دوشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۵۵ ب.ظ
خواهم که سر کوی تو آرام بمیرم
بگذار در آغوش تو ، گمنام بمیرم
عمریست که در حسرت دیدار نگاهت
تب کرده و خواهم که سرانجام بمیرم
من ملتهب از گرمی لبهای تو هستم
بگذار که لب بر لب این جام بمیرم
مهتاب فرو رفته پس ابر سیاهی
تا در دل شبهای سیه فام بمیرم
آرام بیا بر سر بالین من امشب
خواهم که سر کوی تو آرام بمیرم.
علی مومنی از اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای-
دهستان زیبای اسکندری
۰۱/۱۰/۱۹