شاعر و ترانه سرا

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

شاعر  و  ترانه سرا

از اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای ( دهستان ساحلی اسکندری )

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۲ اسفند ۰۱، ۲۱:۵۲ - رامین خادمی زهکلوت
    سلام
نویسندگان

آیرولوق

نازله دلبر ، سن نن آیره دوشنده
گزوم یولدا ، قالا قالا آغلادوم
گزوم یاشله ، اللر قالده قوجاخدا
سنه یاده ، سالا سالا آغلادوم
فلک وورده، آیرولوق داغه منه
سنه چالدوم ، لا لا لالا آغلادوم
گزوم یاشه ، یاقوش تکین ، توکولده
گزومه قان ، د‌ولا دولا ، آغلادوم
من یازدوم بو شعره ، اما پریشان
مگر وار آیرولوق دردینه درمان
ایسددیم که قنوم قونشه، بیلمیه
چاره نه دیر ، گله گله، آغلادوم

{شعر  بعضی جاها دارای مصرع اضافه و قافیه و ردیف ندارند...}
از علی مومنی سال ۱۴۰۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۵۱
علی مومنی

پروانه شدم تا که به پای تو بسوزم
تو شمع فروزنده به شبهای که هستی
من واله و شیدای توام ، لیک ندانم
تو ، شمع شب تار به یلدای که هستی
 

 

ناز چشمان تو، آنقدر خرابم کردند

که مرا عالمیان ، مست حسابم کردند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۲ ، ۰۱:۴۴
علی مومنی

عمری گذشت و...

عمری گذشت و من و تو پیر تر شدیم
با یک نسیم خاک ، زیر و زبر شدیم
از آن جمال حسن که داشتیم چیزی نماند
قامت خمیده چون کمان ، از کمر شدیم
آئینه ی دل ، به سنگ جفا ، زود شکست
از بس به سینه،به حوادث، سپر شدیم
گفتیم شبی ، تا سحرگه ، عشقبازی کنیم
درخواب غنوده و رنگ سحر شدیم
تا که کوک شود سیم دل، شکست ساز ما
پیری رسید دریغا و کور و‌کر شدیم
ساقی پیاله داد تا رفع عطش کنیم
جامی زدیم و تازه تشنه تر شدیم
هنر نبود فقط ترک عاشقی کنیم
عجب مدار اگر، اینگونه بی هنر شدیم

از: علی مومنی خرداد ماه ۱۴۰۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۲ ، ۲۱:۳۴
علی مومنی

هر چه خاشاک است و بی ارزش ، به اعلا می رود
پر کاهی گاهگاهی تا ثریا می رود
پشت بام خانه ها را ،  دیده بودی در قدیم
خار و خس روئیده و هر دم به بالا می رود
عاشق ابرو کمانی را نصیب از عشق نیست
دیو زشتی در کنار یار زیبا می رود
طوطی شیرین سخن محبوس افتد در قفس
کرکس زشت و پلیدی نزد عنقا می رود
قورباغه بو عطا میخواند اینجا فی المثل
هر زمان که آب رودی رو به بالا می رود
سروده: علی مومنی خرداد۱۴۰۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۰۸
علی مومنی

پروانه شدم تا که به پای تو بسوزم
تو شمع فروزنده به شبهای که هستی
من واله و شیدای توام ، لیک ندانم
تو ، شمع شب تار به یلدای که هستی
علی مومنی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۱۲
علی مومنی

به سبک : الهی به داد دل بی کسم رس
جهت استفاده مداحان در مجالس ترحیم

آی آلله دنیاده ، وفالار یوخ اولوب
اولوب دور  اورک لر، الوم لر چوخ اولوب
قالوبام تنها سن بیلی آلله
سن اله منه ، گنه بیر نگاه

آی آمان آلله، مهربان آلله
آی آمان آلله، مهربان آلله

بو دنیانون ، وفاسه یوخ
اولوم لرین ،چاراسه یوخ
هر اورگین ، بیر درده وار
هانگه اورک ، یاراسه یوخ

اورگیم یاراسونا ، سن مرهم
منه ور تسکین، خدای عالم

آی آمان آلله، مهربان آلله
آی آمان آلله، مهربان آلله

آیرولوق سالوبدور، قلبیمه اوتونه
گدیب دیر گزومه، فراقون توتونه
بابا لار اولوب لر، ننه لر گدیب لر
یخیلیب دیر انگار، اولرین ستونه
سن بیلی آلله کسیلیب صبریم
سن گتور من نن ، بو غم و دردیم

آی آمان آلله، مهربان آلله
آی آمان آلله، مهربان آلله
سروده : علی مومنی خرداد ماه ۱۴۰۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۳۵
علی مومنی

جایی زگوشه دلم درد می کند

انگار همانجاست که تو پا گذاشته ای

علی مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۵۴
علی مومنی

هجر گل را بین  که بلبل را پریشان می کند

داغ را ، در سینه ی یعقوب کنعان می کند

آنکه از سوز  فراقی همچو لاله ،  سوخته ست

تا سحر گاهان چو شمعی ،اشگباران می کند

وه چه دانی هجر گل ، با بلبل عاشق چه کرد؟!

هر دل شوریده ای را ، بس پریشان می کند

خانه دل را اگر طوفان بگیرد سخت نیست

داغ همچون لاله ای ، دل را پریشان می کند

سروده علی مومنی
اردیبهشت ۱۴۰۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۴۹
علی مومنی

عاشقی
بلبلی از هجر گل ، نالید و‌ گفت
تا به کی یارب، بسوزم از فراق
آنطرف تر ، غنچه ی سرخ گلی
تا شنید این شکوه را ، با اشتیاق
همچو دلبر ، غنچه لب ، باز کرد
نعره زد مستانه ، بلبل ، از فراق
بلبل شوریده حال بی نوا
پر گشود و بال زد ، با درد و داغ
شادمان ، بر شاخه ی آن گل نشست
ای دریغا  ، از قضای اتفاق
سینه اش را ، خار جانسوزی درید
ناله ای سر داد ، اندر گوشه باغ
خون بلبل ، غنچه را رنگین نمود
وز دلش خون می جهید از انشقاق
گفت آن خار سیه دل ، این سخن
عاشقی را درد باید ، زین سیاق

سروده علی مومنی اردیبهشت ماه ۱۴۰۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۳۱
علی مومنی

داغلار باشه دوله غار دور ، دوماندور
منیم اورگیم  ، دوله درد و قان دور
سیز اوخویون  تا من یانوم باجه لار
 آخی منیم ، اولن بالام ، جواندور
کوچ اله دی سن هایانا ، آی بالام 
 درد گلده ، درده دایانا ، آی بالام 
سن که پرنده لر تکین ،  پر آچدوی
بیزده قالدوخ یانا یانا ، آی بالام
تا دنیا وار من آغلارام یانارم 
فکر المه،  سن نن سورا ، قالارام 
ددیم دردیه جانوما،  آلارام
بیرگون، اللریه حنا باغلارام
 یالان اولده تمام بو آرزولار
بیرقارا معجر ، باشوما باغلارام

علی مومنی بیست و هفتم اسفندماه۱۴۰۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۲ ، ۱۱:۴۴
علی مومنی

ساده بگویم عید است
دلتان غرق سرور
از غم و غصه به دور
لبتان پر خنده
چشمتان کاسه نور
همه ایام به کام
و پر از شادی و شور
علی مومنی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۲ ، ۱۱:۳۵
علی مومنی

بیر دقه راحت ، دمدیم  ، گولمدیم

بو قوجا دنیا ، دادینه بیلمدیم

بیر بله غملر، دوزولده قلبیمه

چاتمادوم ، گز یاشلارومه، سیلمدیم

معنی شعر:

یکدقیقه راحت  نگفتم و نخندیدم

و مزه این دنیای پیر را نچشیدم

و اینقدر غمها در قلبم پشت سر هم قطار شدند

که فرصت نکردم اشگ چشمهایم را پاک کنم

 

***

 

یک هفته به عید ۱۴۰۲ مانده بود که به فاصله یکی دو روز دو جوان رشید از دنیا رفتند و این دو بیتی ترکی را سرودم...بیاد مرحوم جوان رشید امیرعلی مرادی و مرحوم محمد رضا شریفی

روحشان قرین رحمت الهی باد ۲۶ اسفند ۱۴۰۱

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۱ ، ۰۲:۴۳
علی مومنی

نمی دانم مگر، دنیای دون، مثل حبابی نیست
و یا از دورها چون بنگری ، همچون سرابی نیست
و یا این عمر لامذهب تماما ، مثل خوابی نیست
ویا بهتر بگویم بر لب بامی ، چو تیغ آفتابی نیست
چرا پس اینهمه رنگ و ریا ، تزویر پی درپی
و این آدمکشی ها و جنایت ها بگو تا کی؟
و یا اصلا خداوندا ، چرا تقدیر انسان را
چنین با معصیت ، با خون عجین کردی
و شاید کفر می گویم خودت با سرنوشت ما چنین کردی
و اسب سرکش ظلم و تباهی را
برای آدم درمانده زین کردی 

علی مومنی اسفندماه ۱۴۰۱

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۱ ، ۰۶:۴۲
علی مومنی

وقتی دل سرگشته خریدار ندارد

بگذار چو پروانه ، غریبانه بمیرم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۲۵
علی مومنی

ما چون سپند در آتش نمی جهیم  

هیزم شدیم و به سوختن خو گرفته ایم

علی مومنی(امید)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۲۷
علی مومنی

گاهگاهی آه من تا  کهکشانها می رود
هاله ها شاید غبار آه جانسوز من است

 

کاش غروب رنگ طلایی نداشت

فاجعه تلخ جدایی نداشت

 

 

 

توی تقدیر چی نوشته ،

توی تقدیر من و تو
چه کسی غم و کشیده؟

توی تصویر من و تو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۱ ، ۰۱:۵۸
علی مومنی

آسماندا ایلدیز ، گجه لر
غم لریم سر ریز ، گجه لر
اورک سنه جوشار ولی
اولرم سن سیز ، گجه لر
آسماندا آی ، باتان چاقه
گل یانوما یاتان چاقه
تب اولور، بو حرارتیم
اوت تکین ، قیرمیز گجه لر
آقیریر قلبیم گجه لر
کسیلیر صبریم  ، گجه لر
لحظه لریم هر دقه سه
بیر گجه گن دوز ، گجه لر
آسماندا مهتاب گجه لر
اصلا یوخوم خواب گجه لر
فرقی یوخه سن سیز منه
بهار و پائیز ، گج لر
علی مومنی 1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۱ ، ۰۱:۵۲
علی مومنی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۱ ، ۰۱:۲۳
علی مومنی

می روم بار دگر ، میکده تا می بخورم
بگذارید که من ، باده پیاپی بخورم 

دیگر از دست دل خسته به تنگ آمده ام
هی بده باده تو ساقی و منم هی بخورم

              علی مومنی دیماه ۱۴۰۱

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۱ ، ۲۲:۵۹
علی مومنی

دلتنگ تر از غروب پائیزم من
غمگین تر از مرغ شباویزم من
با من سخن از عشق نگوئید هرگز
از سوز و گداز عشق، لبریزم من
از : علی مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۳:۰۰
علی مومنی