شاعر و ترانه سرا

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

شاعر  و  ترانه سرا

از اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای ( دهستان ساحلی اسکندری )

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۲ اسفند ۰۱، ۲۱:۵۲ - رامین خادمی زهکلوت
    سلام
نویسندگان

 

این یک اصل غیر قابل تردید است کسانی که دائما از شرافت حرف می زنند بوئی از آن نبرده اند---
****
آیا می شود در زیر آب گریه کرد
****
مرد بزرگ کسی است که در سینه خود قلبی کودکانه داشته باشد
****
همه نمی توانند قهرمان باشند
برخی باید کنار خیابان بنشینند و قهرمانان را تشویق کنند
****
نگرانی هرگز از غصه فردا چیزی نمی کاهد بلکه فقط شادی امروز را از بین می برد
****
افتاده باش اما نه از دماغ فیل
****
افتادن در گل و لای ننگ نیست
ننگ آن است که در آنجا بمانی
****
سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست
****
سرنوشت تو مشتمونه
روی پیشونیمون نیست
****
انسان موجود عجیبی است اگر به او بگوئید در آسمان خدا یکصد میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بی چون و چرا می پذیرد
اما اگر در پارکی ببیند روی نیمکتی نوشته اند رنگی نشوید فورا انگشت خود را به نیمکت میکشد تا مطمئن شود
****
مردم اغلب تنهایند زیرا به جای پل دیوار می سازند
****
تا عاقلان راهی برای خندیدن بیابند
دیوانگان هزار بار خندیده اند
****
زندگی مثل شطرنجه
اگر بازی نکنی می گن بلد نیست
اگه بد بازی کنی می بازی
اما اگه خوب بازی کنی همه میخوان شکستت بدن
****
وقتی کسی به تو گفت از ته دل دوستت دارم مواظب باش
چون هنوز جایی در بالای دلش برای دیگران هست
****
با فقیرترین افراد چنان با احترام روبرو شو که گویی در مقابل سلطان هستی
****
جان فدا کردن برای دوست چندان مشگل نیست
پیدا کردن دوستی که ارزش جان فدا کردن را داشته باشد مشگل است
****
اگر درخت خرما هستی باید سنگهایی را که به طرفت می اندازند تحمل کنی
****
برای پرواز نباید اضافه وزن داشت
****
پرواز بادبادک تنها به یاری باد مخالف است
****
با کوچ ماسه ها ویرانی کوهها آغاز می شود
****
رنج و انسان دوقلویند جدا ناشدنی
****
وقتی دلت سوخت مواظب باش دودش به چشم کسی نرود
****
برای پرش های بلند نیاز است چند گامی پس رویم
****
گاهی وقتها از نردبان بالا می رویم تا دستان خدا را بگیریم
غافل از اینکه خدا پائین ایستاده و نردبان را گرفته است تا ما نیفتیم
****
یک آموزگار خام می تواند مدتها شاگردانش را سرگردان کند
****
یک عمر اشتباه کردن بسیار مفیدتر از یک عمر باطل نشستن است
****
تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید
پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند
****
تملق غذای ابلهان است
****
زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد
****
بزرگترین کارخانه نابودی توانمندیها ،آئین آموزشی نادرست است
****
انسان ترکیب عجیبی است و در عین ناچیزی خود را برتر از همه می شمارد
****
اهل دل دو خصوصیت دارند
دل سخن پذیر و سخن دل پذیر
****
هر چه به ذات انسانها بیشتر پی می برم به سگها بیشتر احترام می گذارم

گرد آوری: علی مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۵۷
علی مومنی

آه ای حضرت آدم
کجای این آدمیت به تو می مانست که ما را با تو عجین کرده اند
این فرو پاشی آدمیت کجا ، و آن نیمچه گناهی که از بهشتت راند کجا
آه ای حضرت آدم دیگر آدمیت فلسفه زندگی کردن نیست،
آه ای آدمها  من ...تو...ما...همه مسخ شده ایم با شکلی ماندگار
ع.مومنی مرداد ماه 1401

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۲۰:۵۵
علی مومنی

از کوچه های قدیمی خاطراتت که می گذری حتما دستمالی همراه داشته باش
می دانم به سختی خواهی گریست
ع.مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۳۰
علی مومنی

آرامودوم دریا تکین، سز لر منه آغلات دو لار
باخدوم سنی رخساریه ، گزلر منه آغلات دو لار
گز سالموشام ، من یول لارا
شاید اولا سن نن اثر
جز توز و ترپاق گورمدیم
توز لار منه آغلات دو لار
گلده بهار و گلمدی ، ای گلعذارم گلمدی
یاز گچده ، عمروم گچده ،
پائیزلر منه آغلات دو لار
ازبس اوتوردوم یارگجه،باخدوم او قاب عکسیه
بو ناله و بو آه جانسوزلار منه آغلات دولار
سایدوم گجه ایلدیز لره،من یاده سالدوم گزلره
باخدوم بو آسمانه، تا ایلدیزلر منه آغلات دولار
من دردیمه ، من داغیمه،آچدوم ددیم پروانیه
پروانه لر که یانده ، پی سوز لر منه آغلات دولار
سروده: ع. مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۱ ، ۱۳:۱۴
علی مومنی

مانده بودم اشگ را در دیده چون پنهان کنم

از میان تکه ابری ناگهان باران گرفت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۳:۱۵
علی مومنی

آنچه کردید گذر کرد همه از سر ما
قصه آنست که ما از حقمان نگذشتیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۳:۰۲
علی مومنی

خداحافظ ای جوانی من....

خداحافظ ای جوانی من ،  زندگانی من ، ای همه امیدم
خداحافظ ای که من همه جا ، در پی گذرت ، جز تو را ندیدم
خداحافظ ای جوانی من ، ای که چون مرغی ، از قفس تو زدی پر
خداحافظ ای که مانده در ، این قفس ازتو ، بال و پری دیگر
تو را من با ، اینهمه آهم ، درد جانکاهم ، می زنم ناله ، تا سحری دیگر
خداحافظ ای جوانی من ، نغمه خوانی من ، رو به پایان است
گذشتی تو ، چون سواری که، از گلستان ، سوی بیابان است
سرابی بودی نمی دانم ، حبابی بودی نمی دانم ، چو خوابی بودی نمی دانم
دیگر ندارم ،حتی نشان از ، عهد شبابم
گفتم بیاید ، یکبار دیگر ، شاید بخوابم
خداحافظ ای جوانی من ، شادمانی من ، روح و ریحانم
بیاد تو ، حلقه ی اشگی ، می شود پیدا ،
زیر مژگانم
خداحافظ ای جوانی من...زندگانی من..
سروده ع. مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۱ ، ۱۴:۴۶
علی مومنی

ای ماه من ، ای شاه من....


ای ماه من ، ای شاه من ، والاترین همراه من
تا کی برنجانی مرا ، یا سد شوی در راه من
ای ماه من ، ای میر من ، ای عشق عالمگیر من
تاکی گذاری پای را ، روی دل گمراه من
مستی ز تو دارم ولی، مست از می انگور نه ،
ساغر توئی، مستی توئی، ای باده گهگاه من
گریه شده سهم دلم، ای بی خیال از گریه ام
ترسم نیفشانی تو اشگ ،حتی که روزی آمدی ،بر سنگ آرمگاه من
ای باده ام ، ای ساغرم ، از هجر ، چون مو لاغرم
از تو فقط رفتن ولی ، من ماندم و تنها دل تنگه حقیقت خواه من
ای ماه من ، ای پیر من ، ای مونس شبهای تار و لحظه دلگیر من
دست من و دامان تو ،ای کعبه دلخواه من
ای ماه من، ای یار من ، ای شمع شام تار من ،  تو رفتی و من ماندم و این اشگ ژاله بار من
کعبه توئی ، قبله توئی ،در این ستایشگاه من
من ماندم  و دیوانگی ، با یک جهان بیگانگی
تو رفتی و مغرور تر ، من ماندم و مجنون تر ، با این دل خودخواه من
ای ماه من ، ای ناز من
بال و پر پرواز من،پایان من، آغاز من
ای در گلو آواز من
بنشین و بنشان یک دمی ،درد دل جانکاه من
ای ماه من ای شاه من ، باران تر از باران توئی ، طوفان تر از طوفان توئی ، آتشفشانی در من و سوزنده و جوشان توئی ،
سیلاب اسفندماه من

سروده ع. مومنی  12 اردیبهشت 1401

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۵:۳۹
علی مومنی

سر ما و قدم تو هر دو یکسان، یا خدیجه
لایقم ، نالایقم ، بنما تو احسان، یا خدیجه
مادرم زهرا به دامانت نهاده سر ، ولیکن
من که باشم تا کنم جانم به قربان ، یا خدیجه
فاطمه بر سر زنان امروز وا اما بگوید
  با دلی زار و ،  دو چشم گوهر افشان ، یا  خدیجه
در عوض پهلوی زهرا را نمیدانم چرا تو
کرده ای  با اشگ چشمت  بوسه باران، یا خدیجه
من نمیدانم به گوش دختر ت زهرا چه خواندی
سینه اش مانند آتش گشته سوزان ، یا خدیجه
به گمان از میخ در گفتی ، چنین می سوزد امشب
یا ز رازی مانده اندر سینه پنهان  ، یا خدیجه
از چه میگفتی به پیغمبر ، در آغوشش بگیرد
یا نماید دخترش را غرق احسان  ، یا خدیجه
حتما از کرببلا گفتی و یا از شیب گودال
یا که از یک حنجر و از تیغ بران ، یا خدیجه
یا که نه از پیکری گفتی ، که گشته اربعا اربا
یا که نه از سینه ای بشکسته از سم سواران ، یا خدیجه
یا که نه از طفلکی معصوم و خرد و بی پناهی
از بیابانی و از خار مغیلان ، یا خدیجه
از دری آتش گرفته ، سینه ای مجروح و خسته
کوچه های  تنگی و یک طفل گریان ، یا خدیجه
یا خدیجه ظلم این نامردمان پایان ندارد
رفتی و راحت شدی از درد اینسان یا خدیجه
قصه های کربلا تکرار گشته بارها
روی نیزه رفته صدها بار قرآن ، یا خدیجه
گرچه با زهرا تو گفتی از گلوهای بریده
حال هم خون می چکد از نایها، مانند باران، یا خدیجه
گرچه آن نامردمان با ملک ری سرها، بریدند
می برند اینک هنوزم حنجر این سربداران، یا خدیجه
من فدای سینه مجروح زهرای عزیزت
کن دعا شش گوشه را ، گیرم به دامان  یا خدیجه

سروده علی مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۳۹
علی مومنی

فکر کن دستهایم خیال پرواز به سرشان بزند  پنجره یک بغل آسمان به من تعارف کند
نم باران و مشام تیزم ، عطر تنت ، مرا صدا می زند
با پاهای زنجیر شده چه کنم
............. .......... ...................................
به کسانی که دنبال من می گردند بگوئید در مه گم شده ام...
اگر پیدایم نکردید در دریا دنبالم بگردید
شاید روزی با باران برگردم
اگر باز مرا ندیدید
منتظر طوفان بمانید
.............. ..................................
در گوش های زنگ زده ام بچکان چند قطره از صدایت را...
سالهاست دلتنگ صدایت هستم
ع.مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۰۴
علی مومنی

این چند بیت را در وصف دهستان اسکندری ، زادگاه زیبای مادریم سروده ام....

اگر خوانی فریدن را امیری
بود اسکندری ، زرین کلاهش
و یا همچون عروسی نیم خفتست
که صدها غمزه دارد در نگاهش
مسیحا دم بود ، اردیبهشتش
که جان بخشد، نسیم گاهگاهش
هنر پرور ، فهیم و مهربان است
هرآن کس باشد اینجا ، زادگاهش
چو دنیا را ببخشایند بر من
به دنیائی نبخشم ، پر کاهش
وگر دشمن نماید گوشه چشمی
خداوندا ، بگردانی تباهش
هرآن کس پا نهد در این ولایت
بود دست خدا ، پشت و پناهش
ع.مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۰ ، ۲۱:۱۷
علی مومنی

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۴۰
علی مومنی

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۴۰
علی مومنی