پراکنده گویی
شنبه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ۰۴:۳۴ ق.ظ
از کوچه برون آمد و یکدم نظرم کرد
ای وای که با یک نظرش ، دربدرم کرد
دیروز ، دست من ، تو، یک لقمه نان ندادی
فردا که من بمیرم ، خیرات پشت خیرات
امروز سینه ام را ، آماج دشنه کردی
فردا چو من نباشم ، هیهات پشت هیهات
نگو خدا بخت را سیاه می نویسد
رنج و درد و الم و آه می نویسد
بذر بخت در دامن توست که می پاشی
برتر از آسمان بخواه ، می نویسد
علی مومنی
۰۲/۰۶/۲۵