شاعر و ترانه سرا

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

شاعر  و  ترانه سرا

از اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای ( دهستان ساحلی اسکندری )

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۱/۱۷
    ...
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۲ اسفند ۰۱، ۲۱:۵۲ - رامین خادمی زهکلوت
    سلام
نویسندگان

۶ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۱ ، ۰۱:۲۳
علی مومنی

می روم بار دگر ، میکده تا می بخورم
بگذارید که من ، باده پیاپی بخورم 

دیگر از دست دل خسته به تنگ آمده ام
هی بده باده تو ساقی و منم هی بخورم

              علی مومنی دیماه ۱۴۰۱

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۱ ، ۲۲:۵۹
علی مومنی

دلتنگ تر از غروب پائیزم من
غمگین تر از مرغ شباویزم من
با من سخن از عشق نگوئید هرگز
از سوز و گداز عشق، لبریزم من
از : علی مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۳:۰۰
علی مومنی

خواهم که سر کوی تو آرام بمیرم
بگذار در آغوش تو ، گمنام بمیرم
عمریست که در حسرت دیدار نگاهت
تب کرده و خواهم که سرانجام بمیرم
من ملتهب از گرمی لبهای تو هستم
بگذار که لب بر لب این جام بمیرم
مهتاب فرو رفته پس ابر سیاهی
تا در دل شبهای سیه فام بمیرم
آرام بیا بر سر بالین من امشب
خواهم که سر کوی تو آرام بمیرم.

علی مومنی از اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای-
دهستان زیبای اسکندری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۲:۵۵
علی مومنی

او دردی که یوخ سوز چکر ، کیم بیلر
دردی که ، قلبینه دلر، کیم بیلر
اوزون گجه ، اوشاخلاره یوخ لاماز
آج و سو سوز دان ، تا سحر ، کیم بیلر
قونشولاره ، گجه ، سورفا سالاندا
گزونه قاپویا تیکر ، کیم بیلر
هچ کس قاپوسونه ، آچماز ازونه
قوزه تکین اوده ملر، کیم بیلر
قیش اورتاسه ، یاقون یاشلوخ گلنده
دوبنده سین نن ، سو گچر ، کیم بیلر
سویوخ وورار ، الیزینه قیزاردار
تندرینده ، اوته سونر ، کیم بیلر
یمز ایچمز، دیزینده قوت  اولماز
یول گدنده، دیزه چوکر ، کیم بیلر
اورگه دنیا الین نن ، دولاندا
یار گجه لر گزدن الر ، کیم بیلر
یاوان چورک بوغازونا تیکیلر
تیکسه ،  دوشونه دگر ،  کیم بیلر
آبروسه دردیندن ، دردینه دمز
درده اورگونه توکر ، کیم بیلر
بیر گزه ، قان اولار ، بیر گزه ده سو
گز یاشونه ، همش سیلر ، کیم بیلر
عمره گلر ،عمره گچر، بیرگجه
بیر گوشادا ، سسیز اولر ، کیم بیلر
بیره دورماز ، سزلرینه اشیده
بیره ده ، دردینه دشر ، کیم بیلر
آج قالار و آج یاتار و آج اولر
اورگین نن ،  قان سوزولر ، کیم بیلر
بس اله سن  ، اگر سنی  شعر لری
   اصلا اله میه اثر، کیم بیلر
آلله بیلر بولاره که من ددیم
اله میه اوزه نظر، کیم بیلر،،،
اله میه، اوزه نظر کیم بیلر،،،
 ع. مومنی دی ماه ۱۴۰۱


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۲۳:۰۸
علی مومنی

تو شیر زن حیدر کرار هستی
تو مادر عباس علمدار هستی
من بنازم به غیرت عباست
من فدای دست  اشجع الناست
کیست عباس، غیرت الله است
شیرمرد علی ، ولی الله است
کیست عباس ، دلاور دوران است
همچو حیدر، خصم از او ترسان است
آفرین بر او، افتخار کرببلاست
کیست عباس ، علمدار کرببلاست
تو ام البنینی و بنین داری
چهار شیر به روی زمین داری
  فقط تو لایق همسر علی  هستی
مثل زهرا یاور علی هستی
لیک بین در ، نمانده پهلویت
کی ؟ چو زهرا شکسته بازویت
گرچه ام البنین  و  مادر عباسی
همچو زهرا ،  به حسین حساسی
تو مادر عباسی و ادب داری
نام حسین را به زیر لب داری
مادر عباسی و مادر آبی تو
همسر حضرت ابوترابی تو
پاک ترین از ، بنی کلاب بودی تو
از ابتدا ، زلال مثل آب ، بودی تو
همچو زهرا، با حجاب بودی تو
راستی پنجه آفتاب بودی تو
آفتاب و اما  در نقاب بودی تو
گرچه این سان، شیر زن بودی تو
چون فاطمه نقل هر انجمن بودی تو
لیک به زینب گفتی ، کنیز توام
من نه جای مادر عزیز توام
لیک ،مادر زینب شدن کم نیست
فرشته است او و جنس آدم نیست
شیر زن دشت کربلا بودی تو
همره کاروان در بلا بودی تو
صحنه جنگ را  ، تماشا می کردی
مانده ام چقدر ، مدارا می کردی
دیدی آن روز ، جنایت کین را
خنجر برهنه شیاطین را
دیدی آن روز ، بغض های دیرین را
تیغ را ، دشنه را ، تبرزین را
هر چه لاله بود ، همه را چیدند
تیغ ها ، تن لاله ها را بوسیدند
دیدی آن روز هیاهوی لشگر را
شعبه ای می برید گلوی اصغر را
بر رگ حنجری تیغ می کشید
مادری ته گودال ، جیغ می کشید
سینه ای زیر چکمه ای لگد می شد
خنجر از گلوی تشنه ای رد می شد
آنطرف شیر مردی ، سرش له می شد
زیر نعل اسبان، پیکرش له می شد
گرد و خاک بود از معرکه پا می شد
دستان شیری از پیکر جدا می شد
بین دو نهر آب تشنه جان می داد
در جوار حق داشت امتحان می داد
مثل این صحنه ها  را زیاد ،  می دیدی
گفتی ای کاش همه را خواب ، می دیدی
چهار شیرت را فدای دین کردی
فدای یک تار موی حسین کردی
آخر از داغ کربلا جان دادی
درس عظیم به تمام زنان دادی
سروده : علی  مومنی  دیماه 1401

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۱ ، ۰۰:۴۲
علی مومنی