شاعر و ترانه سرا

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

شاعر  و  ترانه سرا

از اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای ( دهستان ساحلی اسکندری )

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۱/۱۷
    ...
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۲ اسفند ۰۱، ۲۱:۵۲ - رامین خادمی زهکلوت
    سلام
نویسندگان

ما چون سپند در آتش نمی جهیم  

هیزم شدیم و به سوختن خو گرفته ایم

علی مومنی(امید)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۲۷
علی مومنی

گاهگاهی آه من تا  کهکشانها می رود
هاله ها شاید غبار آه جانسوز من است

 

کاش غروب رنگ طلایی نداشت

فاجعه تلخ جدایی نداشت

 

 

 

توی تقدیر چی نوشته ،

توی تقدیر من و تو
چه کسی غم و کشیده؟

توی تصویر من و تو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۱ ، ۰۱:۵۸
علی مومنی

آسماندا ایلدیز ، گجه لر
غم لریم سر ریز ، گجه لر
اورک سنه جوشار ولی
اولرم سن سیز ، گجه لر
آسماندا آی ، باتان چاقه
گل یانوما یاتان چاقه
تب اولور، بو حرارتیم
اوت تکین ، قیرمیز گجه لر
آقیریر قلبیم گجه لر
کسیلیر صبریم  ، گجه لر
لحظه لریم هر دقه سه
بیر گجه گن دوز ، گجه لر
آسماندا مهتاب گجه لر
اصلا یوخوم خواب گجه لر
فرقی یوخه سن سیز منه
بهار و پائیز ، گج لر
علی مومنی 1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۱ ، ۰۱:۵۲
علی مومنی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۱ ، ۰۱:۲۳
علی مومنی

می روم بار دگر ، میکده تا می بخورم
بگذارید که من ، باده پیاپی بخورم 

دیگر از دست دل خسته به تنگ آمده ام
هی بده باده تو ساقی و منم هی بخورم

              علی مومنی دیماه ۱۴۰۱

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۱ ، ۲۲:۵۹
علی مومنی

دلتنگ تر از غروب پائیزم من
غمگین تر از مرغ شباویزم من
با من سخن از عشق نگوئید هرگز
از سوز و گداز عشق، لبریزم من
از : علی مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۳:۰۰
علی مومنی

خواهم که سر کوی تو آرام بمیرم
بگذار در آغوش تو ، گمنام بمیرم
عمریست که در حسرت دیدار نگاهت
تب کرده و خواهم که سرانجام بمیرم
من ملتهب از گرمی لبهای تو هستم
بگذار که لب بر لب این جام بمیرم
مهتاب فرو رفته پس ابر سیاهی
تا در دل شبهای سیه فام بمیرم
آرام بیا بر سر بالین من امشب
خواهم که سر کوی تو آرام بمیرم.

علی مومنی از اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای-
دهستان زیبای اسکندری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۲:۵۵
علی مومنی

او دردی که یوخ سوز چکر ، کیم بیلر
دردی که ، قلبینه دلر، کیم بیلر
اوزون گجه ، اوشاخلاره یوخ لاماز
آج و سو سوز دان ، تا سحر ، کیم بیلر
قونشولاره ، گجه ، سورفا سالاندا
گزونه قاپویا تیکر ، کیم بیلر
هچ کس قاپوسونه ، آچماز ازونه
قوزه تکین اوده ملر، کیم بیلر
قیش اورتاسه ، یاقون یاشلوخ گلنده
دوبنده سین نن ، سو گچر ، کیم بیلر
سویوخ وورار ، الیزینه قیزاردار
تندرینده ، اوته سونر ، کیم بیلر
یمز ایچمز، دیزینده قوت  اولماز
یول گدنده، دیزه چوکر ، کیم بیلر
اورگه دنیا الین نن ، دولاندا
یار گجه لر گزدن الر ، کیم بیلر
یاوان چورک بوغازونا تیکیلر
تیکسه ،  دوشونه دگر ،  کیم بیلر
آبروسه دردیندن ، دردینه دمز
درده اورگونه توکر ، کیم بیلر
بیر گزه ، قان اولار ، بیر گزه ده سو
گز یاشونه ، همش سیلر ، کیم بیلر
عمره گلر ،عمره گچر، بیرگجه
بیر گوشادا ، سسیز اولر ، کیم بیلر
بیره دورماز ، سزلرینه اشیده
بیره ده ، دردینه دشر ، کیم بیلر
آج قالار و آج یاتار و آج اولر
اورگین نن ،  قان سوزولر ، کیم بیلر
بس اله سن  ، اگر سنی  شعر لری
   اصلا اله میه اثر، کیم بیلر
آلله بیلر بولاره که من ددیم
اله میه اوزه نظر، کیم بیلر،،،
اله میه، اوزه نظر کیم بیلر،،،
 ع. مومنی دی ماه ۱۴۰۱


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۲۳:۰۸
علی مومنی

تو شیر زن حیدر کرار هستی
تو مادر عباس علمدار هستی
من بنازم به غیرت عباست
من فدای دست  اشجع الناست
کیست عباس، غیرت الله است
شیرمرد علی ، ولی الله است
کیست عباس ، دلاور دوران است
همچو حیدر، خصم از او ترسان است
آفرین بر او، افتخار کرببلاست
کیست عباس ، علمدار کرببلاست
تو ام البنینی و بنین داری
چهار شیر به روی زمین داری
  فقط تو لایق همسر علی  هستی
مثل زهرا یاور علی هستی
لیک بین در ، نمانده پهلویت
کی ؟ چو زهرا شکسته بازویت
گرچه ام البنین  و  مادر عباسی
همچو زهرا ،  به حسین حساسی
تو مادر عباسی و ادب داری
نام حسین را به زیر لب داری
مادر عباسی و مادر آبی تو
همسر حضرت ابوترابی تو
پاک ترین از ، بنی کلاب بودی تو
از ابتدا ، زلال مثل آب ، بودی تو
همچو زهرا، با حجاب بودی تو
راستی پنجه آفتاب بودی تو
آفتاب و اما  در نقاب بودی تو
گرچه این سان، شیر زن بودی تو
چون فاطمه نقل هر انجمن بودی تو
لیک به زینب گفتی ، کنیز توام
من نه جای مادر عزیز توام
لیک ،مادر زینب شدن کم نیست
فرشته است او و جنس آدم نیست
شیر زن دشت کربلا بودی تو
همره کاروان در بلا بودی تو
صحنه جنگ را  ، تماشا می کردی
مانده ام چقدر ، مدارا می کردی
دیدی آن روز ، جنایت کین را
خنجر برهنه شیاطین را
دیدی آن روز ، بغض های دیرین را
تیغ را ، دشنه را ، تبرزین را
هر چه لاله بود ، همه را چیدند
تیغ ها ، تن لاله ها را بوسیدند
دیدی آن روز هیاهوی لشگر را
شعبه ای می برید گلوی اصغر را
بر رگ حنجری تیغ می کشید
مادری ته گودال ، جیغ می کشید
سینه ای زیر چکمه ای لگد می شد
خنجر از گلوی تشنه ای رد می شد
آنطرف شیر مردی ، سرش له می شد
زیر نعل اسبان، پیکرش له می شد
گرد و خاک بود از معرکه پا می شد
دستان شیری از پیکر جدا می شد
بین دو نهر آب تشنه جان می داد
در جوار حق داشت امتحان می داد
مثل این صحنه ها  را زیاد ،  می دیدی
گفتی ای کاش همه را خواب ، می دیدی
چهار شیرت را فدای دین کردی
فدای یک تار موی حسین کردی
آخر از داغ کربلا جان دادی
درس عظیم به تمام زنان دادی
سروده : علی  مومنی  دیماه 1401

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۱ ، ۰۰:۴۲
علی مومنی

زندگی با آدما ،واسم چه بی معنا شده
کمرم از اینهمه نامردیاشون تا شده
زندگی با آدما واسم فقط یه قصه است
قصه کهنه ای که ،  پر از دروغ و غصه است
آخه اینجا آدما تو روت می خندن ،مگه نه
اما از پشت سرت،خنجر می بندن ،مگه نه
حیف از این واژه آدم ، که رو آدما گذاشتن
فقط یه اسم قشنگی، روی آدم ،جا گذاشتن
آخه اینجا  آدما ، از بودنت دق می کنن
تا که مردی قبرتو ، پر از شقایق می کنن
آخه اینجا آدما ، نقاب به صورت می زنن
نمک و  رو زخم تو ،  عین رفاقت می زنن
صبح که از خواب پا می شن ، عقربن و نیش می زنن
قلب ویرون تو رو ، بدجوری آتیش می زنن
وقتی که دارم می بینم ...

دیگه حرمتا شکسته، سجده ها رو اسکناسه
حرمتی واسش نمونده، آدمی که آس و پاسه
وقتی که دارم می بینم...

دستامون توی قنوته، دلا اما  تو لجنزار
همه با همیم و اما ،  همه از همدیگه، بیزار
  دیگه تو مسجد شهرم ، لب کاشیا شکسته
چندتا پیرمرد بی جون، توی مسجدا نشسته
وقتی که جوون مردم حتی نون شب نداره
نمیشه شکم گرسنه، سر روی سجده بذاره
آدما باید بفهمن ، که خدا تو مسجدا نیست
خیلی وقتا میشه حتی ، توی مکه هم خدا نیست
گاهی وقتا آب دریا، میشه توی کوزه باشه
گاهی می شه حتی عابد ، پیش حق ، رفوزه باشه
ع. مومنی آذرماه 1401s

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۱ ، ۲۳:۴۷
علی مومنی

گیر افتاده ام در فصل وسوسه انگیز پاییز
با تنی یخ زده  از قحطی عاطفه ها
با نبود دستان گره خورده به هم و قدمهای نرم و لطیف و خش خش آهنگین برگهای پاییزی...که نیست
گیر افتاده ام  در پایان این فصل سرد
و من  مانده ام با ترک های انار قلبم
و بودن هایی که دیگر نیست
گیر افتاده ام در این فصل گس تنهایی
در میان کمی مه و بوی تند و دلچسب آتش...
گیر افتاده ام...
بمانم یا بروم...
ع. مومنی آذر ماه 1401

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۱ ، ۰۷:۵۴
علی مومنی

این قدر با این دلم بازی نکن
با دل شوریده ، طنازی نکن
بس نبوده ، پیر و زارم کرده ای؟
گاه و بیگاه ، بیقرارم کرده ای؟
زخمه ها انداختی بر ساز من
در گلو بشکسته ای آواز من
لعنتی، رسم رفاقت این نبود
پاسخ عشق و صداقت، این نبود
گفتمت، جنس دلم ،از چوب نیست
صبر من چون حضرت ایوب نیست
هر که را دیدم که پاک و ساده بود
یا چو من دیوانه و دلداده بود
یا دلش را زیر پا، له کرده اند
یا که هر چه رشته، پنبه کرده اند
خسته ام از اینهمه دلدادگی
خورده ام خنجر ، به جرم سادگی
گر دوباره در بیاید آفتاب
می زنم بر چهره ام صدها نقاب

علی مومنی مرداد 1401

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۱ ، ۱۵:۰۱
علی مومنی

 

بو گون اورگیم چوخ دولوب قونشه لار

قدیم لره چوخ تنگ اولوب ،قونشه لار

مهر و وفا لار ،اورکدن سیری لیب

بیر آت تکین که  آفساره غیری لیب

آدام لوخ دان ، فقط بیر آده قالوب

اکیل ممیش یردیر که، ساده قالوب

آداملوق معنی سه ، فقط پول الوب

یوخ سوز آدام خلق گزونه غول اولوب

خلاصه...

اورک توتولده ، یاش گزلردن آخده

قطره قطره یاواش، گزلردن آخده

بو حالونان ، کوچه لره دولاندوم

اوشاخلوقوم، خاطره سینه ،یاندوم

یاواش یاواش، چات دوم خرمن یرینه

باخدوم ازونونا، باخدوم انینه

هریانونا باخدوم گوردوم ساخت اولوب

آجور دوزولوب، یر یکنواخت اولوب

یادا سالدوم بو خرمن ده قدیم لر

بیر دنه داش تاپولمازده او گن نر

یای آی دوله بوخدا ، دوله یونجا لار

کوپا کوپا ، سامان نار و آرپالار

تا یونجالار خرمن نره دوشرده

سیجاق لوخ دان، آدام جانه بیشرده

مال لاره یازدان، اوه چات دوراردوخ

خرمنه گت مگه، بیز ایپ قیراردوخ

خرمن نرده،  قلعه قلعه اویناردوخ

بیربیرینه تپی گینن ، ووراردوخ

بو دنیادان انگار ، غافل اولاردوخ

یادا سالدوم مال لار ،یازدان گلنده

داقدا کلگه ، بیر بیرینه دگنده

آروات لار مال لاره  بوتون ساقارده

داوارلاره یر لرینه ، سالارده

 چوبان ،داوارلارونه، گتیررده

گری بی رین نن ، بیر قوزه ایترده

بیره گلرده قاپویه چالارده

داوارلارون آمارونه آلارده

دیرده بیزدن بیر داوار گلمییب

معلوم دگیل، غریب گدیب بیل مییب

بیره سیزه غریب قوزه گل می ییب

او وقت لر که یالان پالان یوخوده

آدام لاره ، درده سالان ، یوخوده

داوار تا بیر یره غریب گدرده

اونه تاپان، تز یسینه وررده

ننه لریمیز سد لره ساقانه

دولدورادولار بیر یکه غازانه

بیر قونشوینان وریم آلوم الرده

سد و قاتوقه ، بیر اوه دوزرده

اونا دیرده لر او وقت دنگیشیک

سد گتیرنه چکرده لر کشیک

راسته راسته  هارا گت ده  او گن نر

نه قدر گزوموزه گدیپ، توتون نر

نه قدر ،او نه نه با با لار، اولوب لر

بو دنیادان ،او دونیاها  کوچوب لر

بو دنیا هچ کسه ، قالان اولماده

اولوم ایتیم لر ،که یالان اولماده

رحمت اولسون او بابا لار ننه لر

یادا سالان، قان گزلریندن الر

راسته راسته، اون گون نر پس ، نیج اولده

انگار قدیم لر او قدیم ده اولده

هارا گت ده لر  ، مهربان ننه لر

راسته نولده چروک یاپان ننه لر

یادوم دا دور ، سحر که گن چالارده

ننم گدرده، تندیره قالارده

گن چالماموش صد تا چرک یاپارده

چرک لرین  ایسه کنده دولارده

آدام چروک لر ایسندن اولرده

راسته راسته ،که او گونر، نولده لر

آنگار بویوک ننم تکین ، اولده لر

او گون نره، هنوز که وار، یانارم

ننه لره یادا سال لام ، آغلارام

خلاصه من اوگون کنده دولاندوم

سو الدوم و  کوچلره جالاندوم

او لحظه که کوچه لره گزیردیم

گز لریمنن، الک تکین الیردیم

گزوم دوشده بیر کنج دا بیر مکانا

سیزی اورگیزده، آپاروم او یانا

بیر دوکان که اونون تکین یوخوده

مشتریسه ، باش توکونن چوخوده

دوکاندارون آدویده حاج فتح الله

ارزشینه فقط بیلرده آلله

دوکانه واروده دالان ایچنده

هر نه ایس ده دی فراوان ، ایچینده

رحمت اولسون،...

دوکانه بیر ایسه خاصی وررده

دوکان ایسه ، بیر دنیا ها دگرده

انگار الله ایس سه اوردان گلرده

هر کسین بورنونا او ایس دگرده

روحه ،آسمان نارا ،پرواز الرده

یده آسمانون سقفینه دلرده

حاج فتح الله دوکانه چوخ گزرده

ولی دلیل وارویده  و حکایت

هچ کس یوخویده ،حجه دن ،شکایت

حج فتح الله ازون نن نور یاقارده

هرکس که اونون ازونه ،باخارده

ال له نفر  ،اوردان، بیر زاد آلارده

ایگرمی سه ،وره جکه قالارده

دیرده حج فتح الله،خرجیم چوخدور

یاز دفتره ، فعلا جبیم ده یوخدور

خرمن اوسته ، گلنده من  ،گتیر رم

بوقدالاره بیچنده، پوله ور رم

رحمت اولسون ،دفترینه آچارده

بیر گوشیه ،آد لارونه یازارده

دفترینده بوش یر داها قالمازده

گوزونه آرواد ازونه سالمازده

بیر وقت گوری، بش ییل اون نان گچرده

کیشه مین بار بوقداسونه بیچرده

بش ییل دن سونقورا آرواد گلرده

حاج فتح الله حسابونه وررده

رحمت اولسون ، نور یاقسون مزارونا

آلله ورسین خیر ،او کس و کارونا

الان داها اوجور آدام نسله یوخ

میوه تکین دیر، که غیره فصله، یوخ

راسته راسته او آدام لار نولده لار

قدیم تکین قدیم لرده اولده لار

رحمت لیگ ده، که روح لاره شاد اولسون

دیره لره، او لره ،آباد اولسون            چورک یین  سیزده جانوز ساق اولسون

ایکه دنیادا اوزیوز، آق السون

 

سروده :علی مومنی

مردادماه سال 1401

 

 

 

 

 

 

 

          

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 





 

          

















 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۰۵
علی مومنی

 

این یک اصل غیر قابل تردید است کسانی که دائما از شرافت حرف می زنند بوئی از آن نبرده اند---
****
آیا می شود در زیر آب گریه کرد
****
مرد بزرگ کسی است که در سینه خود قلبی کودکانه داشته باشد
****
همه نمی توانند قهرمان باشند
برخی باید کنار خیابان بنشینند و قهرمانان را تشویق کنند
****
نگرانی هرگز از غصه فردا چیزی نمی کاهد بلکه فقط شادی امروز را از بین می برد
****
افتاده باش اما نه از دماغ فیل
****
افتادن در گل و لای ننگ نیست
ننگ آن است که در آنجا بمانی
****
سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست
****
سرنوشت تو مشتمونه
روی پیشونیمون نیست
****
انسان موجود عجیبی است اگر به او بگوئید در آسمان خدا یکصد میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بی چون و چرا می پذیرد
اما اگر در پارکی ببیند روی نیمکتی نوشته اند رنگی نشوید فورا انگشت خود را به نیمکت میکشد تا مطمئن شود
****
مردم اغلب تنهایند زیرا به جای پل دیوار می سازند
****
تا عاقلان راهی برای خندیدن بیابند
دیوانگان هزار بار خندیده اند
****
زندگی مثل شطرنجه
اگر بازی نکنی می گن بلد نیست
اگه بد بازی کنی می بازی
اما اگه خوب بازی کنی همه میخوان شکستت بدن
****
وقتی کسی به تو گفت از ته دل دوستت دارم مواظب باش
چون هنوز جایی در بالای دلش برای دیگران هست
****
با فقیرترین افراد چنان با احترام روبرو شو که گویی در مقابل سلطان هستی
****
جان فدا کردن برای دوست چندان مشگل نیست
پیدا کردن دوستی که ارزش جان فدا کردن را داشته باشد مشگل است
****
اگر درخت خرما هستی باید سنگهایی را که به طرفت می اندازند تحمل کنی
****
برای پرواز نباید اضافه وزن داشت
****
پرواز بادبادک تنها به یاری باد مخالف است
****
با کوچ ماسه ها ویرانی کوهها آغاز می شود
****
رنج و انسان دوقلویند جدا ناشدنی
****
وقتی دلت سوخت مواظب باش دودش به چشم کسی نرود
****
برای پرش های بلند نیاز است چند گامی پس رویم
****
گاهی وقتها از نردبان بالا می رویم تا دستان خدا را بگیریم
غافل از اینکه خدا پائین ایستاده و نردبان را گرفته است تا ما نیفتیم
****
یک آموزگار خام می تواند مدتها شاگردانش را سرگردان کند
****
یک عمر اشتباه کردن بسیار مفیدتر از یک عمر باطل نشستن است
****
تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید
پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند
****
تملق غذای ابلهان است
****
زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد
****
بزرگترین کارخانه نابودی توانمندیها ،آئین آموزشی نادرست است
****
انسان ترکیب عجیبی است و در عین ناچیزی خود را برتر از همه می شمارد
****
اهل دل دو خصوصیت دارند
دل سخن پذیر و سخن دل پذیر
****
هر چه به ذات انسانها بیشتر پی می برم به سگها بیشتر احترام می گذارم

گرد آوری: علی مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۵۷
علی مومنی

آه ای حضرت آدم
کجای این آدمیت به تو می مانست که ما را با تو عجین کرده اند
این فرو پاشی آدمیت کجا ، و آن نیمچه گناهی که از بهشتت راند کجا
آه ای حضرت آدم دیگر آدمیت فلسفه زندگی کردن نیست،
آه ای آدمها  من ...تو...ما...همه مسخ شده ایم با شکلی ماندگار
ع.مومنی مرداد ماه 1401

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۲۰:۵۵
علی مومنی

از کوچه های قدیمی خاطراتت که می گذری حتما دستمالی همراه داشته باش
می دانم به سختی خواهی گریست
ع.مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۳۰
علی مومنی

آرامودوم دریا تکین، سز لر منه آغلات دو لار
باخدوم سنی رخساریه ، گزلر منه آغلات دو لار
گز سالموشام ، من یول لارا
شاید اولا سن نن اثر
جز توز و ترپاق گورمدیم
توز لار منه آغلات دو لار
گلده بهار و گلمدی ، ای گلعذارم گلمدی
یاز گچده ، عمروم گچده ،
پائیزلر منه آغلات دو لار
ازبس اوتوردوم یارگجه،باخدوم او قاب عکسیه
بو ناله و بو آه جانسوزلار منه آغلات دولار
سایدوم گجه ایلدیز لره،من یاده سالدوم گزلره
باخدوم بو آسمانه، تا ایلدیزلر منه آغلات دولار
من دردیمه ، من داغیمه،آچدوم ددیم پروانیه
پروانه لر که یانده ، پی سوز لر منه آغلات دولار
سروده: ع. مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۱ ، ۱۳:۱۴
علی مومنی

مانده بودم اشگ را در دیده چون پنهان کنم

از میان تکه ابری ناگهان باران گرفت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۳:۱۵
علی مومنی

آنچه کردید گذر کرد همه از سر ما
قصه آنست که ما از حقمان نگذشتیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۳:۰۲
علی مومنی

خداحافظ ای جوانی من....

خداحافظ ای جوانی من ،  زندگانی من ، ای همه امیدم
خداحافظ ای که من همه جا ، در پی گذرت ، جز تو را ندیدم
خداحافظ ای جوانی من ، ای که چون مرغی ، از قفس تو زدی پر
خداحافظ ای که مانده در ، این قفس ازتو ، بال و پری دیگر
تو را من با ، اینهمه آهم ، درد جانکاهم ، می زنم ناله ، تا سحری دیگر
خداحافظ ای جوانی من ، نغمه خوانی من ، رو به پایان است
گذشتی تو ، چون سواری که، از گلستان ، سوی بیابان است
سرابی بودی نمی دانم ، حبابی بودی نمی دانم ، چو خوابی بودی نمی دانم
دیگر ندارم ،حتی نشان از ، عهد شبابم
گفتم بیاید ، یکبار دیگر ، شاید بخوابم
خداحافظ ای جوانی من ، شادمانی من ، روح و ریحانم
بیاد تو ، حلقه ی اشگی ، می شود پیدا ،
زیر مژگانم
خداحافظ ای جوانی من...زندگانی من..
سروده ع. مومنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۱ ، ۱۴:۴۶
علی مومنی